سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از سخنان آن حضرت است ، چون کسى از او پرسید : « رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود ؟ » پس از گفتار دراز ، و این گزیده آن است : ] واى بر تو شاید قضاء لازم و قدر حتم را گمان کرده‏اى ، اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود ، و نوید و تهدید عاطل . خداى سبحان بندگان خود را امر فرمود و در آنچه بدان مأمورند داراى اختیارند ، و نهى نمود تا بترسند و دست باز دارند . آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر کردار اندک ، بسیار . نافرمانیش نکنند از آنکه بر او چیرند ، و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند . پیامبران را به بازیچه نفرستاد ، و کتاب را براى بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمان‏ها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق ننمود . « این گمان کسانى است که کافر شدند . واى بر آنان که کافر شدند از آتش . » [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----19652---
بازدید امروز: ----41-----
بازدید دیروز: ----10-----
متولد عرفات

 

نویسنده:
یکشنبه 87/4/23 ساعت 10:32 عصر

کوچک که بودیم چه دلهای بزرگی داشتیم ...

اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم ...

کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش را ...

می توان از نگاهش خواند ...

اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد ...

و دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم

 

اگر کودکی بداند که بزرگها همه در تنهایی خود سردرگمند،در حکمتهایی که تا ابد قرار نیست بفهمند، شاید هیچ وقت آرزوی بزرگ شدن نکند


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • زندگی
    من نگرانم...
    شاید سلام
    پایان
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  •